اضطراب سیستمی است که در تمامی موجودات بشری وجود دارد. میلیونها سال پیش که انسانها در جنگل زندگی میکردند در مقابل خطری بیرونی که آنها را تهدید میکرد یا میجنگیدند یا فرار میکردند، امروز دیگر خطری از بیرون انسانها را تهدید نمیکند اما روابط انسانی این سیستم را درون ما فعال نگه میدارند.
زمانی که خطری ما را تهدید میکند سیستمهای عصبی و جسمی اعصاب خودمختار درون ما تحریک میشود که آن را با تپش قلب، تعریق، افزایش فشار خون، افزایش سرعت تنفس و قدرت در دستها و پاها نشان میدهد. بسیار پیش آمده که خطری از بیرون شما را تهدید نمیکند اما علائم اضطراب را دائماً با خود دارید و از خود سوال میپرسید چرا من اضطراب دارم.
حتی گاهی اوقات این اضطراب آنقدر زیاد است که نمیتوانید آن را کنترل کنید. امروزه پژوهشهای علمی مشخص کرده است، اضطراب عامل زیربنایی اغلب مشکلات روانی انسانها میباشد، اما سوال اینجاست چگونه اضطراب بدون یک خطر بیرونی ایجاد میشود؟ زمانی که هیچ خطر بیرونی وجود ندارد، احساسات دردناک انسان باعث ایجاد اضطراب میشود، در واقع اضطراب به ما هشدار میدهد که احساسات درون ما تهدیدکننده هستند و در حال حاضر دارند به سمت بیرون حرکت میکنند، ما نمیتوانیم از این احساسات بگریزیم بلکه فقط میتوانیم با شناخت و محرک آن را کنترل نماییم.
احساسات خطرناک در کودکی بقای ما را تهدید میکند و این عمل به مانند یک خطر بیرونی اضطراب ما را بالا میآورد، بنابراین اضطراب زمانی شکل میگیرد که کودک یاد میگیرد هر احساسی که امنیت روابطش را با والدینش تهدید کند و بقای او را به خطر بیندازد خطرناک است، چراکه بقای یک کودک به وابستگی و نیاز با والدین تعریف میشود، بنابراین زمانی که احساساتی باعث تخریب روابط شوند کودک یاد میگیرد برای بقای خود آن را سرکوب نماید.
هرچه در گذشته احساساتی که روابطمان را تهدید میکند تجربه کنیم، در بزرگسالی اضطراب بیشتری را در موقعیتها و روابط عاطفی خود میبینیم. متاسفانه فقط یک بار تجربه احساس تهدیدکننده در رابطه برای تحریک یک عمر اضطراب در انسان کافیست. افراد اغلب این احساسات غیر قابل رویت را نمیشناسند. آنها در اوان کودکی یاد گرفتهاند احساساتی که مراقبانشان را مضطرب میکنند و بقای آنها را تهدید میکند، نادیده بگیرند و وقتی نادیده گرفتن احساسات به عادت تبدیل شود دیگر نمیفهمیم چگونه و چه چیزی اضطراب ما را ایجاد میکند، و این حالتی است که خیلی از افراد تجربه کردهاند و میگویند ما در تمام موقعیتهای روز مضطرب هستیم.
چگونه اضطراب را درمان کنیم؟
هر چه در اوایل زندگی در روابط با والدین خود آسیبهای شدیدی از قبیل تنبیه، طرد شدن، رها شدن، سردی و عدم محبت، سرزنش و..
دیده باشیم، دقیقاً زمانهایی که در روابط عاطفی خود چنین احساسهایی را تجربه کنیم مجدداً مضطرب میشویم. این اضطراب ناخودآگاه است.
فردی که در بزرگسالی دائماً این اضطراب را در روابط خود دارد نیازمند آن است که برای درمان اضطراب حتماً با یک روانشناس مجرب صحبت کند. تیم تخصصی ویدیا آماده است که با ارائه خدمات با کیفیت و با قیمت مناسب در هر جای ایران و دنیا برای کمک به حل این مشکلات در روابط و زندگی شخصی شما به صورت تلفنی، آنلاین و حضوری در کنار شما باشد.
ناشناس
0.5