برای دریافت مشاوره تماس بگیرید
۰۹۱۹۰۸۱۲۱۸۸ ۰۲۱۹۱۰۳۱۸۱۰ ۰۲۱۹۱۰۳۱۸۰۷

چرا از زندگی لذت نمی‌بریم؟ (بخش دوم)

چرا از زندگی لذت نمی‌بریم؟ (بخش دوم)

چرا از زندگی لذت نمی‌بریم؟ (بخش دوم)

ما انسان‌ها به مانند میمون‌های هوشمندی هستیم که به‌طور غریزی برای جست و جوی لذت و دوری از درد برنامه‌ریزی‌شده‌ایم، سعی می‌کنیم جایگاه خودمان را در رده‌های اجتماعی ارتقا دهیم و در جهانی زندگی می‌کنیم که در آن بیماری، پیری و مرگ و هم‌چنین ناامیدی‌های بی‌شمار اجتناب‌پذیر است. باوجوداین همه عجیب نیست که زندگی بیش از حد دردناک برایمان تلقی نشده است!!

با اینکه این مطلب کمی ناامیدکننده است باید عنوان کنم که به نظر می‌رسد ساختارهای مغذی ما به‌گونه‌ای تکامل‌یافته‌اند که به تجربه‌های منفی بیشتر از تجربه‌های مثبت توجه می‌کنند و آن‌ها را واضح‌تر هم در ذهن به یاد آورده می‌شود. نانسی اتتکوف روانشناس تکاملی دانشگاه هاروارد دلیل وجود این گرایش در انسان را فایده آن برای بقا در طول میلیون‌ها سال می‌داند. هیجان‌های ما مانند سیستم هشدار است. ما از اخطار اشتباه نمی‌میریم اما اگر زنگ خطر هنگام آتش‌سوزی واقعی از کار بیوفتد، احتمال کباب می‌شویم!

برای مثال، پژوهش‌ها نشان داده جوانه‌های چشایی ما به تلخی بسیار حساس‌تر از شیرینی هستند. ممکن است چنین حساسیتی تکامل‌یافته باشد تا از ما در برابر سموم حفظ کند. ازآنجاکه ما تکامل‌یافته‌ایم تا در جهانی مملو از خطرات آنی (حمله موجودات وحشی، بیماری، بلایای طبیعی) دوام بیاوریم، جای تعجب نیست که خاطرات منفی را بیشتر از خاطرات مثبت یاد آورده و از آن‌ها بیشتر می‌آموزیم. از دست دادن خوردن یک‌لقمه خوشمزه یا برقراری رابطه جنسی نسل بعد را کاملاً به خطر نمی‌اندازد اما بی‌توجهی به یک ببر یا صخره حتماً چنین می‌کند. این برای خلقیات ما چنین خوشایند نیست. گرایش ما به یادآوری تجربه‌های دردناک، باعث می‌شود همان‌ها را هم برای آینده پیش‌بینی کنیم. هر خاطره ناخوشایند، فکری نگران‌کننده و نتیجه‌گیری بدبینانه، با اندکی ناراحتی هیجانی همراه است، حتی اگر چیز واقعاً بدی نیست؛ بنابراین هرچه بیشتر در سرهایمان زندگی کنیم بیشتر در حکایات گذشته یا آینده گم می‌شویم و درد بیشتری تجربه می‌کنیم.

جالب اینجاست که اکثر ما با این شرایط نمک روی زخم‌هایمان هم می‌پاشیم؛ یعنی نتیجه می‌گیریم که نارضایتی ما حاصل اشتباه خودمان است. این ویژگی تنها در انسان وجود دارد. البته گاهی فکر نمی‌کنیم که تصمیم بدی گرفته‌ایم یا اشتباه کردیم بلکه باور دیگری یعنی اینکه انتخاب خوبی کردم ولی هنوز خوشحال نیستم یا می‌توانستم راهی بهترین هم انتخاب کنم از همه بدتر است؛ این باور به‌نوعی این احساس را تلقین می‌کند که من حتماً عیب و ایرادی دارم که حتی با درست پیش رفتن هم هنوز خوشحال نیستم.ما خودمان را سرزنش می‌کنیم بدون اینکه به این موضوع توجه داشته باشیم که بیش‌ترین رنج انسان ناشی از تاریخچه تکاملی، آرایش بیولوژی و دغدغه‌های وجودی‌اش ناشی می‌شود. نگاه نکردن به این بخش که رنج و عدم لذت از زندگی بیشتر در عادات جهان‌شمول ذهن ریشه دارد تا شکست‌های شخصی ما، مشکلاتمان را چند برابر می‌کند.

هم‌چنین این باور که رنج ما حاصل از اشتباه خودمان است، باعث می‌شود که از گفتن آن به دیگران پرهیز کنیم. می‌ترسیم اقرار به اینکه زندگی‌مان مشکل است ما را در چشم آن‌ها کوچک کند و هیچ‌کس نمی‌خواهد بازنده پنداشته شود؛ بنابراین وقتی با دیگران صحبت می‌کنیم تمایل داریم با نقابی رنج‌های خود را بپوشانیم. وقتی زندگی سخت می‌شود احساس بی‌کفایتی و ناقص بودن می‌کنیم درحالی‌که به نظر می‌رسد دیگران توانسته‌اند با مشکلاتشان خوب کنار بیایند. گاه وقتی از کسی می‌پرسیم چطوری؟ و او به‌طور رنجش آوری پاسخ می‌دهد عالی! احساس خالی بودن می‌کنیم. ازآنجاکه ذهن ما طوری سیم‌کشی شده که دائماً خود را با دیگران مقایسه می‌کنیم، این احساس عدم‌کفایت می‌تواند واقعاً پس‌زمینه زندگیان شود. این احساس پشت تمامی رقابت‌ها یا به‌نوعی تحت عنوان (لذت پنهان ما از بدبختی دیگران) قرار دارد.

اما نا امید نباشید!!

در کنار این سیستم پیچیده در ما انسان‌ها در کنار عادات ذهنی تکامل‌یافته‌ای که منجر به مشکلات هیجانی می‌شود. توانایی تکامل‌یافته‌ای نیز هست که بتوانیم خود را از بند این مشکلات رها کنیم. مهارت‌های مشابه آنچه در طول هزاره‌ها استفاده کرده‌ایم تا محیطمان را درک کنیم و در آن ببالیم، می‌تواند به ما کمک کند تا بفهمیم که چگونه ذهن‌هایمان را رنج بی‌مورد خلق می‌کنند و چطور می‌توانیم با خلاصی از آن‌ها لذت پایدار از زندگی خود ببریم. این روش که به ما کمک می‌کند روش ذهن آگاهی است. این روش به‌ظاهر آسان در ارتباط با تجربیاتمان، هزاران سال تمرین شده و می‌تواند انواع رنج‌هایی که گفتیم را تسکین دهد. ذهن آگاهی می‌تواند ه ما کمک کند تا به جای مقاومت، فراز و نشیب زندگی را بپذیریم و ما را برای مواجه با وضعیت ناگوار انسان بودنمان تجهیز کند. می‌تواند به ما کمک کند تا با این مسئله که با موجوداتی با تمایل لذت‌جویی و اجتناب از درد هستیم و درعین‌حال در دنیایی از سرشار از هردو زندگی می‌کنیم، کنار بیاییم. هم‌چنین می‌تواند به ما کمک کند تا احمقانه بودن نگرانی‌مان را از مقایسه خود با دیگران و ناتوانی خود را در توقف افکار مربوط به گذشته و آینده حتی برای چند ثانیه، ببینیم. ذهن آگاهی می‌تواند ظرفیت عشق ورزیدن به دیگران را در ما غنا ببخشد حتی اگر ما در برابر شکست‌ها و موفقیت‌های شخصی و شادی‌ها و غم‌های دیگران آسیب‌پذیر سازد.

در پست‌های بعدی در راستای افزایش آگاهی از این روش و نحوه ارتقا آن توضیحات بیشتری داده می‌شود تا بتوانیم زندگی لذت‌بخشی را به در از افکار آزارنده داشته باشیم

نوشته های مرتبط
یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *