با توجه به اینکه ازدواج به عنوان یکی از مراحل مهم زندگی تلقی میشود که شما را از یک موقعیت به موقعیت دیگری منتقل میکند، وسواس برای درست انجام گرفتن آن، جزء ملزومات است. چرا که یک ازدواج غلط میتواند منجر به یک عمر پشیمانی شود و حتی با وجود راهکاری موسوم به طلاق، باز هم آثار مخرب خود را بر جای خواهد گذاشت. لذا مهمترین قانونی که برای ازدواج درست تعریف میشود، آگاهانه ازدواج کردن است. متاسفانه از مواردی که میتواند شما را به سمت ازدواج غلط سوق دهد، دلایل حاشیهای در زندگی است. منظور از دلایل حاشیهای، هر دلیلی است که شما به سبب آن مجبور به ازدواج میشوید. رایجترین این موارد، ازدواج برای فرار از خانواده به شمار میآید.
یکی از بدترین راههایی که برای فرار از خانه و خانواده میتوان انتخاب کرد، ازدواج است. چرا که در واقع ازدواج خود به عنوان یک معقوله مهم و حساس تلقی میشود که در صورت اشتباه انجام گرفتن، زیانبار است. حال تصور کنید که تنها دلیل شما برای ازدواج، فرار از خانه باشد. در بهترین حالت ممکن، تنها علاقهای به همسر خود نخواهید داشت و این را بعدها متوجه میشوید که نباید شریک عاطفی خود را به واسطه فرار انتخاب میکردید. در بدترین حالت ممکن نیز از یک چاه بیرون میآیید و درون چاله دیگر سقوط میکنید. به منظور درک بیشتر فرآیند ازدواج برای فرار از خانواده، لازم است فاکتورهای متعددی مورد نقد و بررسی قرار بگیرند. از این رو اگر شما هم یکی از افرادی هستید که ازدواج را یک راه حل برای رهایی از خانواده خود میدانید، لازم است در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.
چرا برای فرار از خانواده، ازدواج را یک راه حل میدانیم؟
در وهله اول، نمیتوان منکر این قضیه شد که ازدواج شما را از شرایط و مسائل خانه پدریتان دور میکند. در واقع میخواهیم بگوییم که ماهیت ازدواج هیچ مشکلی ندارد و اگر آگاهانه صورت بگیرد، میتواند بهترین اتفاق زندگی شما باشد. اما در مقابل همانقدر که ازدواج آگاهانه میتواند یک اتفاق خوب باشد، ازدواج برای فرار از خانواده نیز میتواند اشتباه و حتی در بسیاری از موارد جبرانناپذیر باشد.
در نود درصد مواقع این جنس مونث است که ازدواج برای فرار از خانه را به عنوان یک راه حل میشناسد. چرا که متاسفانه در کشور ما همچنان فضای مرد سالاری حاکم است و جنس لطیف زن در برخی از خانوادهها مورد آزار قرار میگیرد. به بیانی دیگر دستهای از مشکلات و مسائلی که دختر در فضای خانه و خانواده تجربه میکند، سبب میشوند که او بخواهد به ازدواج فکر کند تا از شرایط حکم بر خانه فرار کند. تصور کنید، دختری با سن کم جوانی که موقعیت شغلی و اجتماعی ندارد و فعلا تنها هویت او خانوادهاش است، حس میکند که باید از این خانه و خانواده فرار کند، چه راهکاری میتواند فورا نتیجه دهد؟.. بدیهی است که ازدواج اولین راه حل بیدردسر است که شاید انتخاب آن بیدردسر باشد، اما اگر آن را انتخاب کنید، بعد متوجه میشوید که این انتخاب چطور از پایه با دردسر آمیخته شده است.
دلایل روی آوردن به ازدواج برای فرار از خانه
همانطور که گفتیم، دستهای از مشکلات و اتفاقاتی که در خانه و خانواده رخ میدهد، منجر به این میشود که فرد به سمت ازدواج برای فرار از خانواده سوق پیدا کند. لذا اگر دختر جوانی در منزل دارید و نمیخواهید که او این تصمیم اشتباه را برای آینده خود بگیرد، سعی کنید عوامل سوق دهنده به سمت این فرآیند را شناسایی کرده و برطرف کنید. چند نمونه از دلایل روی آوردن به ازدواج برای فرار از خانه، شامل موارد زیر میشوند:
خشونتهای خانگی
متاسفانه هنوز هم در برخی از خانوادههای مشاهده میشود که خشونت در جریان است و در صورت به وجود آمدن دعوا نیز، امکان خشونتهای فیزیکی و حمله وجود دارد. ما بسیار متاسف هستیم که برخی از پدر و مادرها، فضای حاکم بر خانه را با خشونت مدیریت میکنند و چنین تصور میکنند که این عمل تنها آسیب جسمی را برای فرزندانشان به دنبال دارد. اما آیا این پدر و مادرها تا به حال به این قضیه فکر کردهاند که ممکن است همین رفتارشان، منجر به ازدواج برای فرار از آنها شود؟.. البته لازم میدانیم که اشاره کنیم، کاملا قبول داریم که این مورد آزاردهنده است و پسر یا دختر در خانواده، مورد آزار قرار میگیرند، اما توجه داشته باشید که ازدواج هم نمیتواند راه حل مناسبی برای نجات از این وضعیت باشد و چه بسا که ممکن است حتی شرایط بدتر و غیرقابل تحملتری را نیز به وجود آورد.
به هر حال خشونت در خانواده مانند، رفتار تحقیرآمیز، دعواهای فیزیکی، فحش و ناسزا و.. هرکدام با شدت کم یا زیاد، میتوانند دلیل باشند که فرزند خانواده را برای رهایی از وضعیت به وجود آمده به فکر ازدواج بیاندازند.
مشکلات فرهنگی
از دیگر مواردی که منجر به ازدواج برای فرار از خانواده میشوند، میتوان به مشکلات فرهنگی اشاره کرد که بسیار مخرب و آزاردهنده است. مواردی چون بیسوادی، آموزشهای نادرست و ناکافی، باورهای غلط، پافشاری بر روی عقاید و.. همه و همه دست به دست هم میدهند تا فضای غیرقابل تحملی برای فرزندان ایجاد شود و آنها نیز برای رهایی از این شرایط به ازدواج فکر کنند و چه بسا آن را یک راهکار قطعی بدانند.
شاید در وهله اول چنین فکر کنید که مشکلات فرهنگی نمیتوانند منجر به چنین تصمیم اشتباهی شوند؛ اما در واقع ریشه بسیاری از ازدواجهای نادرست و ناآگاهانه از همین خلاءهای موجود در فرهنگ، نشأت گرفته است.
گاها حتی عقاید خانواده نیز میتواند فرزند را برای ازدواج تحریک کند. به عنوان مثال دختری که به سبب عقاید خانواده خود، نمیتواند پوشش دلخواه خود را داشته باشد و در بند عقاید دیگران زندانی میشود، چنین تصوری خواهد داشت که اگر ازدواج کند میتواند هر لباسی که دوست دارد بپوشد و شاید همین دلیل کوچک اما حساس، ازدواجی غلط را رقم بزند. چرا که بالطبع فردی که به واسطه پوشش دلخواه انتخاب شود، نمیتواند آن همسر ایدهآلی باشد که انتظار میرود.
لازم به ذکر است که مشکلات فرهنگی، طیف گستردهای از آسیبها را در برمیگیرد؛ به عنوان مثال وجود اعتیاد در یکی از اعضای خانواده نیز میتواند دلیلی باشد که فرزند به واسطه آن به ازدواج روی میآورد. کاملا مشخص است که مسئلهای مانند اعتیاد افزون بر این برچسب معتاد بودن یکی از اعضای خانواده میتواند مشکلات روحی و روانی، دعوا، بحث و درگیریهای زیادی را به بار آورد که مجموعه آنها برای فرزندان آزاردهنده و غیرقابل تحمل میشود و همین مسئله آنها را به سمت ازدواج برای فرار از خانواده سوق سوق میدهد.
تحمیل حس اضافی بودن
یکی از بدترین حسهایی که میتوان به افراد منتقل کرد، حس اضافی بودن است. متاسفانه برخی از خانوادهها، این حس را به فرزند خود منتقل میکنند که دیگر بزرگ شده است و نباید سرباری برای خانواده باشد. همین حس به مرور زمان میتواند آنقدر بزرگ و آزاردهنده شود که شخص تصمیم بگیرد، خود را از این حس رها کند و وارد خانواده دیگری شود.
مسائل اقتصادی
از دیگر مواردی که منجر به ازدواج برای فرار از خانه میشود، مشکلات اقتصادی است. این مشکل به ظاهر یک مورد را به خود اختصاص میدهد، اما گاها میتواند مواردی چون اعتیاد در خانواده، فقدان فرهنگ و تحمیل حس اضافی بودن را نیز با خود به دنبال آورد. گذشته از آن، زمانی که در خانه پدری شرایط درست برای دستیابی به آرزوها فراهم نمیشود، فرد تصمیم میگیرد در خانه دیگری و توسط فرد دیگری به آرزوهای نرسیده خود دست پیدا کند. در هر حالت اینکه ازدواج برای فرار از خانواده غلط است، در این مورد نیز به وضوح حس میشود. چرا که در این حالت شخص طرف مقابل خود را تنها برای فاکتوری موسوم به پول انتخاب میکند و آن را پُلی برای ترقی میشمارد، بدیهی است که این ازدواج نمیتواند سرانجام مطلوبی داشته باشد.
خوب است اشاره کنیم که در تمام این موارد، حتی اگر بدترین حالت را تجربه میکنید، به هیچ وجه ازدواج برای فرار از شرایط پیش آمده نمیتواند راه حل مناسبی باشد و تایید نمیشود.
ازدواج برای فرار از خانه به کجا ختم میشود؟
حال زمان آن رسیده است که به آینده سفر کنیم. فرض کنیم یک شخص به اشتباه تحت یک سری شرایط، تصمیم به ازدواج برای فرار از خانه میگیرد، چه اتفاقی برای زندگی آینده او میافتد؟ آیا از وضعیت پیش آمده راضی خواهد بود؟.. جواب این سوالات بسیار واضح است. میتوانیم چند حالت را باهم بررسی کنیم.
افزایش امکان طلاق
در بیشتر موارد، زمانی که شما ازدواج را انتخاب میکنید تا از خانه و خانواده خود فرار کنید، واقعیت و اهمیت ازدواج را نادیده میگیرید. ازدواج خود یک مسئله مهم و حائز اهمیت است که باید با دقت و حساسیت بسیاری انجام شود و اگر ناآگاهانه صورت بگیرد، امکان این وجود خواهد داشت که حتی شرایط بسیار بدتری از خانه پدری، در خانه همسرتان ایجاد شود. برای ازدواج درست شما باید فاکتورهایی چون، وضعیت مالی، عقاید، اخلاقیات، حساسیتها، خانواده، روابط و.. را برای انتخاب شخص مقابل خود در نظر بگیرید؛ و دقیقا زمانی که روی همه این موارد چشم میبندید و تنها برای رها شدن از خانواده و شرایط خانه ازدواج میکنید، با مسائل و مشکلات جدیتری روبهرو میشوید. چون وقتی که وارد خانه خود و همسرتان میشوید و زندگی مشترک را آغاز میکنید، دیگر نمیتوانید مانند وقتی که پدر و مادرتان باهم دعوا میکردند، به اتاقتان بروید و از فضا دور شوید، شما دقیقا در بطن ماجرا هستید و اگر دعوایی صورت میگیرد، اگر حس میکنید که اوضاع اقتصادی خوبی ندارید، اگر رفتار، روابط و اخلاق همسرتان آزاردهنده و غیر قابل است، دیگر هیچ چارهای ندارید و این بار به جای ازدواج، برای فرار از مشکلات پیش آمده، به طلاق میاندیشید.
مشکلات روحی و روانی
ازدواجی که بدون آگاهی و بدون علاقه باشد، روند دلنشینی نخواهد داشت. در این حین ممکن است مشکلات روحی و روانی زیادی گریبانگیرتان شود. چرا که اگر ازدواج برای فرار از خانواده را انتخاب کرده باشید، در واقع زمانی که در خانه پدری خود بودید، حداقل روزنهای از امید در زندگی شما وجود داشت که میتوانید با ازدواج از وضعیت پیش آمده فرار کنید و روزی خوشبخت میشوید؛ اگر تنها یک درصد زندگی مشترکتان با همسترتان آنطور نباشد که تصور میکردید، دیگر خود را یک بازنده میخوانید که هیچ امیدی ندارد و تنها راه فرار خود را نیز باختهاید. در این حالت است که مشکلات روحی و روانی زیادی برای شما به وجود میآید که تک تک آنها روزبهروز فردی افسرده و ناامید از شما میسازند.
زندگی آینده ناموفق
تصور کنید با کلی شور و ذوق و امید ازدواج میکنید و نتیجه خلاف باورهایتان میشود. شرایط جوری کنار هم صف میایستند که دیگر نمیتوانید آنطور که دوست دارید، کار کنید، به تحصیلتان ادامه بدهید یا بچه دار شوید و این یعنی داشتن یک زندگی آینده ناموفق که هیچ حس مطلوبی برایتان ندارد.
در همین حین بدترین چیزی که میتوانید تجربه کنید این است که همان اشخاصی که رفتار آنها منجر به ازدواج غلطتان شده است، به شما بگویند «دیدی ما بهتر بودیم؟.. فکر میکردی تو خونه ما داری شکنجه میشی! قدر ما رو ندونستی و این بلا سرت اومد.».. و همین طرز تفکر از دیگران است که ضربه نهایی را به شما و روح و جسمتان وارد میکند. لطفا این آثار و نتایج زیانبار حاصل از ازدواج برای فرار از خانه را دست کم نگیرید، این حرفها به هیچ وجه شوخی نیستند. ما نمیخواهیم بگوییم که ازدواج نکنید، در واقع اصل مطلب این است که باید آگاهانه و درست ازدواج کنید تا درگیر این مسائل نشوید.
ازدواج درست با مراجعه به مشاوره
بهترین تصمیمی که در همان مرحله ناامیدی از خانه و خانواده میتوانید بگیرید، این است که به مشاور مراجعه کنید و کاملا آگاهانه و طبق اصول شرایط به وجود آمده را مدیریت کنید.
بر همین اساس، مرکز روانشناسی ویدیا به عنوان یک درمانکده برتر در حیطه روابط عاطفی، میتواند همراه شما باشد تا زندگی آینده خود را فدای یک تصمیم غیرمنطقی و عجولانه نکنید.