پرسشنامه جامع ویژگی‌های شخصیت

من به اندازه دیگران از چیزها لذت نمی‌برم.

بسیاری از مردم می‌خواهند برای من مشکل درست کنند.

بقیه فکر می‌کنند من آدم بی‌پروایی هستم.

احساس می‌کنم کاملاً ناگهانی عمل می‌کنم.

اغلب افکارم آنقدر غیرعادی هستند که نمی‌توانم آنها را به کسی توضیح دهم.

هنگام صحبت با بقیه، چیزهای دیگری توجهم را جلب می‌کنند و حواسم پرت می‌شود.

از موقعیت‌های خطرناک اجتناب می‌کنم.

وقتی صحبت از احساسات من بشود، مردم می‌گویند من “آدمِ سردی” هستم.

من آنچه را انجام می‌دهم، را بر اساس خواسته دیگران تغییر می‌دهم.

ترجیح می‌دهم خیلی به مردم نزدیک نشوم.

اغلب درگیر زد و خورد فیزیکی می‌شوم.

می‌ترسم زمانی برسد که کسی دوستم نداشته باشد.

گستاخ و غیردوستانه بودن بخشی از وجود من است.

کارهایی می‌کنم تا مطمئن شوم مردم به من توجه می‌کنند.

معمولاً کاری را می‌کنم که دیگران فکر می‌کنند باید انجام دهم.

معمولاً کارها را ناگهانی انجام می‌دهم، بدون آنکه به نتیجه آن فکر کنم.

خودم هم خوب می‌دانم که نمی‌توانم جلوی تصمیمات عجولانه‌ام را بگیرم.

گاهی احساساتم بدون هیچ دلیل موجهی تغییر می‌کند.

برایم مهم نیست که باعث درد و رنج دیگران بشوم.

سرم توی لاک خودم است.

صحبت‌های من اغلب از نظر بقیه عجیب و غریب است.

همیشه کارهایی را بدون برنامه قبلی انجام می‌دهم.

به هیچ چیز خیلی علاقه ندارم.

به نظر می‌رسد دیگران فکر می‌کنند رفتار من عجیب است.

بقیه به من می‌گویند خیلی عجیب و غریب فکر می‌کنم.

تقریباً هیچ‌گاه از زندگی لذت نمی‌برم.

اغلب فکر می‌کنم کارهایی که انجام می‌دهم، خیلی اهمیت ندارند.

اگر دیگران من را تحریک کنند، هر قدر هم که آن کار کوچک باشد، با آنها تند برخورد می‌کنم.

نمی‌توانم روی چیزی تمرکز کنم.

من خیلی پرانرژی هستم.

دیگران فکر می‌کنند من مسئولیت‌ناپذیر هستم.

وقتی لازم باشد، می‌توانم سنگدل باشم.

اغلب افکار عجیب و غیرمعمولی به ذهنم می‌رسد.

بقیه فکر می‌کنند من خیلی وقت صرف می‌کنم تا مطمئن شوم هر چیزی درست سر جای خودش قرار دارد.

من از ورزش‌ها و فعالیت‌های خطرناک اجتناب می‌کنم.

گاهی برایم مشکل است بین رویا و بیداری تفاوت بگذارم.

گاهی به شکلی عجیبی احساس می‌کنم بخش‌هایی از بدنم انگار مرده است یا متعلق به من نیست.

به آسانی عصبانی می‌شوم.

وقتی قرار است کارهای خطرناکی بکنم، هیچ کس نمی‌تواند جلوی من را بگیرد.

راستش را بگویم من مهم‌تر از دیگران هستم.

گاهی از خودم داستا‌ن‌هایی غیرواقعی درباره وقایع دور و بر می‌سازم.

اغلب دیگران به من می‌گویند که بعضی کارها را «من» انجام داده‌ام، اما خودم اصلاً یادم نمی‌آید.

کارها را طوری انجام می‌دهم که دیگران تحسینم کنند.

اگرچه عجیب است، گاهی اشیاء معمولی به نظرم شکل غیرعادی پیدا می‌کنند.

من واکنش‌های احساسی زیادی نسبت به چیزها ندارم.

حتی وقتی لازم باشد هم سخت است کاری را که انجام می‌دهم، متوقف کنم.

من برای آینده خوب برنامه‌ریزی نمی‌کنم.

کارهای زیادی انجام می‌دهم که از نظر دیگران خطرناک هستند.

مردم به من می‌گویند که روی جزئیات خیلی تمرکز می‌کنم.

در مورد تنها ماندن خیلی نگرانم.

من چیزهای زیادی را از دست داده‌ام، چون خیلی تلاش می‌کردم کاری را که مشغول آن بودم، کاملاً درست انجام بدهم.

اغلب بقیه افراد معنی افکار من را نمی‌فهمند.

اغلب راجع به خودم قصه‌هایی درست می‌کنم تا به هدفم برسم.

از اینکه ببینم دیگران رنج می‌کشند، اذیت نمی‌شوم.

اغلب، مردم من را طوری نگاه می‌کنند که انگار حرف خیلی عجیبی زده‌ام.

برای اینکه آنچه را که می‌خواهم به‌دست بیاورم، طوری چاپلوسی دیگران را می‌کنم که خودشان هم نمی‌فهمند.

ترجیح می‌دهم در یک رابطه ناخوشایند بمانم تا اینکه تنها باشم.

معمولاً پیش از اقدام به کاری، فکر می‌کنم.

اغلب زمانی که دارد خوابم می‌برد یا دارم بیدار می‌شوم، تصاویر زنده‌ای، شبیه به رویا، می‌بینم.

من کارها را به روش ثابتی انجام می‌دهم، حتی اگر این روش جواب ندهد.

از خودم خیلی ناراضی‌ام.

واکنش‌های احساسی من از بیشتر افراد شدیدتر است.

همان کاری را انجام می‌دهم که دیگران بگویند.

حتی برای چند ساعت هم نمی‌توانم تنها بمانم.

من ویژگی‌های برجسته‌ای دارم که کمتر کسی دارد.

آینده شدیداً برایم نااُمیدکننده به نظر می‌رسد.

دوست دارم خطر کنم.

نمی‌توانم به اهدافم برسم، چون چیزهای دیگری حواسم را پرت می‌کند.

وقتی می‌خواهم کاری را انجام دهم، نمی‌گذارم خطرات احتمالی، من را از انجام کارهایم منصرف کند.

انگار دیگران فکر می‌کنند من عجیب یا غیرعادی هستم.

افکار غیرقابل پیش‌بینی و عجیبی دارم.

من به احساسات دیگران اهمیت نمی‌دهم.

برای اینکه آنچه را در زندگی می‌خواهی، به‌دست بیاوری، لازم است دیگران را برنجانی.

عاشق جلب توجه دیگران هستم.

کاری می‌کنم تا از هر گونه فعالیت گروهی اجتناب کنم.

وقتی مصمم باشم چیزی را به‌دست بیاورم، می‌توانم آدم نابکاری باشم.

گاهی به چیزهایی نگاه می‌کنم که قبلاً هم آنها را دیده‌ام، اما انگار اولین بار است که می‌بینمشان.

برایم سخت است یک کار را متوقف کنم و به کار دیگری بپردازم.

دائم نگرانم که اتفاقات ترسناکی بیفتد.

سخت است روش خودم را تغییر بدهم، حتی اگر کارها به‌خوبی جلو نرود.

دنیا بدون من جای خیلی بهتری می‌شد.

فاصله‌ام را از مردم حفظ می‌کنم.

غالباً نمی‌توانم فکرم را کنترل کنم.

من احساساتی نمی‌شوم.

دوست ندارم هیچ کسی به من بگوید چه کار کنم، حتی اگر مسئول آن کار باشد.

بابت اینکه بارها دیگران را ناامید کرده‌ام، احساس شرمندگی می‌کنم.

از هر چیزی که حتی کمی خطرناک باشد، نیز پرهیز می‌کنم.

حتی برای مدتی کوتاه هم سخت است هدف خاصی را دنبال کنم.

ترجیح می‌دهم در زندگی‌ام از عشق پرهیز کنم.

هیچ‌گاه به کس دیگری آسیب نمی‌زنم.

احساسات شدیدی نشان نمی‌دهم.

زود از کوره در می‌روم.

اغلب نگرانم که به‌خاطر اشتباهات گذشته‌ام اتفاقات بدی رخ دهد.

من توانایی‌های غیرمعمولی دارم؛ مثل اینکه گاهی دقیقاً می‌دانم دیگران به چه چیز فکر می‌کنند.

وقتی درباره آینده فکر می‌کنم، خیلی نگران می‌شوم.

ندرتاً درباره چیزی نگران می‌شوم.

از عاشق بودن لذت می‌برم.

ترجیح می‌دهم مطمئن بازی کنم، به‌جای آنکه بی‌مورد خودم را به خطر بیندازم.

گاهی صداهایی می‌شنوم که دیگران نمی‌توانند بشنوند.

من به چیزهای خاصی گیر می‌دهم و نمی‌توانم آنها را رها کنم.

مردم به من می‌گویند مشکل است که بفهمند من چه احساسی دارم.

من خیلی احساساتی هستم.

دیگران اگر بتوانند، از من بهره‌کشی می‌کنند.

من اغلب احساس یک آدم شکست‌خورده را دارم.

زمانی کاری برایم قابل قبول است که کاملاً بی‌نقص باشد.

من اغلب تجارب غیرمعمولی دارم، مثل اینکه گاهی احساس می‌کنم کسی پیش من است، اما واقعاً این‌طور نیست.

خیلی راحت دیگران را مجبور می‌کنم تا کاری را که من می‌خواهم، انجام بدهند.

وقتی کسی با من زیادی صمیمی بشود، با او قطع رابطه می‌کنم.

من همیشه در مورد چیزی نگران هستم.

تقریباً هر چیزی نگرانم می‌کند.

دوست دارم در جمع به چشم بیایم.

به خطرات کوچک گاه و بی‌گاه اهمیت نمی‌دهم.

رفتار من غالباً برجسته است و توجه دیگران را جلب می‌کند.

تقریباً از هر کس دیگری بهتر هستم.

مردم از اینکه من نیاز دارم همه‌چیز برنامه‌ریزی شده باشد، شکایت دارند.

قطعاً بدی دیگران را تلافی می‌کنم.

همیشه مراقب افرادی هستم که تلاش می‌کنند من را فریب بدهند یا به من آسیب برسانند.

اغلب نمی‌توانم روی کاری که انجام می‌دهم، تمرکز کنم.

درباره خودکشی زیاد فکر می‌کنم.

به روابط جنسی علاقه چندانی ندارم.

من به کارها زیادی گیر می‌دهم.

اغلب با هر چیز کوچکی به‌آسانی احساساتی می‌شوم.

با وجود آنکه بقیه کلافه می‌شوند، من اصرار دارم که هر کاری را به بهترین نحو انجام می‌دهم.

تقریباً هیچ‌گاه از کارهای روزمره‌ام احساس شادی نمی‌کنم.

شیرین‌زبانی برای دیگران به من کمک می‌کند تا به آنچه می‌خواهم، برسم.

گاهی لازم است اغراق کنی تا کارت پیش برود.

من از تنها ماندن در زندگی بیشتر از هر چیز دیگری می‌ترسم.

همیشه کارها را به یک روش خاص انجام می‌دهم، حتی اگر مشخص باشد که این روش جواب نمی‌دهد.

اغلب در مورد وسایل خودم و دیگران خیلی بی‌مبالاتم.

من یک فرد بسیار مضطرب هستم.

مردم اساساً قابل اعتمادند.

به‌آسانی حواسم پرت می‌شود.

فکر می‌کنم دیگران همیشه با من رفتار ناجوانمردانه‌ای دارند.

اگر برای پیشرفت کارم لازم باشد، حتماً تقلب می‌کنم.

بارها هر چیزی را چک می‌کنم تا مطمئن شوم بی‌نقص است.

دوست ندارم وقتم را با دیگران بگذرانم.

احساس می‌کنم ناچارم کارها را ادامه دهم، حتی اگر هیچ دلیل منطقی برای ادامه دادن آنها نداشته باشم.

هیچ‌گاه نمی‌دانم احساساتم هر لحظه چه تغییری می‌کند.

گاهی چیزهایی دیده‌ام که واقعاً وجود نداشته‌اند.

حتماً باید هر کاری را با روش خاصی انجام بدهم.

همیشه انتظار دارم بدترین اتفاق رخ بدهد.

سعی می‌کنم حقیقت را بگویم، اگرچه دشوار باشد.

اعتقاد دارم برخی افراد می‌توانند اشیاء را با ذهنشان جابه‌جا کنند.

نمی‌توانم به‌مدت طولانی روی چیزها تمرکز کنم.

از روابط عاشقانه دوری می‌کنم.

علاقه‌ای به دوست شدن با افراد ندارم.

وقتی با دیگران هستم، تا حد ممکن کم حرف می‌زنم.

من آدم به درد نخوری هستم.

هر کاری خواهم کرد تا دیگران را از اینکه ترکم کنند، باز دارم.

گاهی می‌توانم تنها با فرستادن افکارم به سمت دیگران، روی آنها تأثیر بگذارم.

زندگی از نظر من خیلی دلگیر است.

درباره چیزهای دور و برم به‌شکل عجیبی فکر می‌کنم، طوری که برای بیشتر افراد معنی ندارد.

اهمیتی نمی‌دهم که کارهای من به دیگران آسیب برساند.

گاهی احساس می‌کنم دیگران با افکارشان مرا کنترل می‌کنند.

من به بهترین شکل از زندگی لذت می‌برم.

قول‌هایی می‌دهم که واقعاً قصد ندارم به آنها پایبند بمانم.

به نظر نمی‌رسد چیزی به من احساس خوبی بدهد.

به‌آسانی با هر چیزی برآشفته می‌شوم.

هر کاری را بخواهم، صرف نظر از خطرات احتمالی آن، انجام می‌دهم.

اغلب فراموش می‌کنم قبض‌هایم را بپردازم.

دوست ندارم خیلی به آدم‌ها نزدیک شوم.

در کلاه گذاشتن سر دیگران مهارت دارم.

هر چیزی به نظرم بیهوده است.

هیچ گاه ریسک نمی‌کنم.

با هر چیز کوچکی احساساتی می‌شوم.

اهمیتی ندارد اگر احساسات دیگران را جریحه‌دار کنم.

هیچ‌گاه احساساتم را به دیگران نشان نمی‌دهم.

اغلب احساس بدبختی شدیدی می‌کنم.

من آدم بی‌ارزشی هستم.

معمولاً خیلی خصمانه رفتار می‌کنم.

وقتی مسئولیتی گردنم بیفتد، یک دفعه «جیم» می‌شوم.

بیش از یک بار به من گفته شده است که ویژگی‌ها یا عادات عجیبی دارم.

دوست دارم آدمی باشم که به او توجه می‌کنند.

همیشه نگرانم که نکند اتفاق بدی بیفتد.

هیچ‌گاه نمی‌خواهم تنها بمانم.

حتی اگر کاری را به بهترین شکل انجام داده باشم، باز هم تلاش می‌کنم آن را کامل‌تر کنم.

ندرتاً احساس می‌کنم افرادی که می‌شناسم تلاش می‌کنند تا از من سوء استفاده کنند.

می‌دانم که دیر یا زود خودکشی خواهم کرد.

تقریباً از هر کسی که می‌شناسم دستاوردهای بیشتری داشته‌ام.